جدول جو
جدول جو

معنی دره شام - جستجوی لغت در جدول جو

دره شام
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان ارسکنار بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 56هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 17 هزار و پانصدگزی شمال باختری راه شوسۀ جلفا به خوی. آب آن از آق چای و راه آن مالرو است. این ده را پاشاکندی نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آنکه جام باده را تا ته بیاشامد، دردآشامنده، دردنوش، باده خوار
فرهنگ فارسی عمید
دره ای است در هندوستان که سلطان محمود غزنوی در آن شکار میکرد، گویند در یک روز سیصد و سی و سه گرگ در آن دره گرفتند، (برهان قاطع)، دره ای است در هندوستان، سلطان محمود غزنوی در آن شکار بسیار کرد، گویند در یک روز صد وسی گرگ در آنجا شکار کرد این قول صاحب برهان است و شعر فرخی در این باب غریب تر، (آنندراج) :
شکار گرگ جز محمود کس کرده ست لاواﷲ
جز او راباچنین حیوان کرا زور و توان باشد؟
به یک روز اندر، آن سی گرگ بگرفت و یکایک را
بزین آورد این اندر کدامین داستان باشد،
فرخی
لغت نامه دهخدا
(دِ)
به معنی درهم است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به معنی درهم باشد و آن زری است رایج و وزنی است معروف. (برهان) (جهانگیری). درم. رجوع به درهم و درم شود
لغت نامه دهخدا
(رَهْ)
شاهراه و راه گشاده و بزرگ. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج). رجوع به راه شاه و شاهراه شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ دُ)
دهی است از دهستان جنب رودبار بخش رامسر شهرستان شهسوار. واقع در 40هزارگزی جنوب باختری رامسر و9هزارگزی رودبار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در 10هزارگزی جنوب رامهرمز و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری دورود و کنار راه مالرو هزارجریب به زاغه، با 106 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است. چندین مزرعۀ بزرگ و کوچک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 46هزارگزی شمال خاوری بهبهان، با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀبویراحمدی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ شَ)
نام یکی از بخشهای دهگانه شهرستان ایلام. خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود: از طرف شمال و مشرق به رود خانه صیمره از طرف باختر به بخش بدره از جنوب به کوه کبیرکوه. و کبیرکوه که در جنوب باختر بخش است از شمال باختر به جنوب خاور کشیده شده است. سه رودخانه که در این بخش از کبیرکوه سرچشمه می گیرند پس از مشروب نمودن قسمتی از اراضی قرای بخش به رود خانه صیمره منتهی میگردند و عبارتند از: رود خانه سیکان، رود خانه دره شهر، رود خانه شیخ مکان. این بخش یکی از حاصلخیزترین نقاط شهرستان ایلام محسوب میگردد و راههای این بخش به هر طرف مالرو میباشد. این بخش از 37 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 9 هزارتن است. مرکز بخش آبادی دره شهر است که نام قدیم آن صیمره بوده است. این بخش در شهریور سال 1338 هجری شمسی از شهرستان ایلام منتزع و جزو شهرستان خرم آباد گردید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْرَ)
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 93هزارگزی خاور اردکان و 6هزارگزی راه شوسۀ شیراز به بوشهر، با 344 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 7)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. واقع در 92هزارگزی شمال باختری قاین و 11 هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی قاین به گناباد با 216 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری الشتر و 13هزارگزی خاورراه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه حسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ چَ)
دهی است از دهستان مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 38هزارگزی شمال خاوری درمیان و 5هزارگزی خاور شوسۀ قاین به درح، با 348 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ گَ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 6هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 12هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند میباشند
لغت نامه دهخدا
(دَ پَرْ وَ دَ / دِ)
دردآشامنده. آشامندۀ درد. آنکه جام شرابی را تهی می کند و تا ته آن می آشامد. (ناظم الاطباء). توسعاً شرابخوار:
می با جوانان خوردنم خاطر تمنا می کند
تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را.
سعدی.
درین سماع همه ساقیان شاهدروی
برین شراب همه صوفیان دردآشام.
سعدی.
مستی از من پرس و شور عاشقی
آن کجا داند که دردآشام نیست.
سعدی.
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی.
حافظ.
جمله وحش و طیر مست جام عشق
جان هر یک گشته دردآشام عشق.
اسیر لاهیجی (از آنندراج).
فلک امشب به کام رند دردآشام می گردد
عسس رو خواب راحت کن که امشب جام می گردد.
ملا فغفور لاهیجانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ وِ)
دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 3هزارگزی شمال سنقر و 6هزارگزی شمال میخواران بالا. آب آن از رود خانه ورمقان و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تُ عَ)
دهی است بشام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نصر گوید: موضعی است به شام، بعضی روات بدان منسوبند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(وَ تَ)
مرادف تنگ شام. گیراگیر شام. تنگ غروب:
پیران تلاش رزق فزون از جوان کنند
حرص گدا شود طرف شام بیشتر.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ / اُ رَ)
شهرکی است در جانب بری حلب قرب تدمر و آن دارای نخل و زیتونست و خالد بن الولید بهنگام سفر از عراق به شام آن را فتح کرد. (معجم البلدان) (قاموس الاعلام ترکی).
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است بزرگ در راه حمص به دمشق که آخرین حدود حمص است و پس از آن توابع دمشق محسوب میشود. مردم آن همه نصرانی هستند. آب این ده از چشمه هائی که در آن جاری است تأمین میگردد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ دَ رَ)
ده کوچکی است از بخش مراوه تپۀ شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی باختر مراوه تپه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 12هزارگزی جنوب باختری اردل و 16هزارگزی راه دوپلان. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 53هزارگزی جنوب باختر پاوه و کنار رود خانه لیله. آب آن از رود خانه لیله و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 57هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 12هزارگزی خاور راه ارابه رو پیریادگار با 105 تن سکنه. آب آن از آق چای و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طره بام
تصویر طره بام
کنگره بام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد آشام
تصویر درد آشام
کسی که جام را تا ته میاشامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آشامنده درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آن که جام باده را تا ته بنوشد
فرهنگ فارسی معین
نقطه ی دور
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که در استنگاه دامی مسئولیت کره گرفتن از ماست را به عهده
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراکی و تنقلات پس از شام
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان جنت رود بار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی